خوب، بد ... زندگی

به دنیای من خوش آمدید

خوب، بد ... زندگی

به دنیای من خوش آمدید

پست قبل!

رمز نوشته پست قبل در واقع عدد نشون دهنده صدقه یک تجربه تو زندگیم هست!!!

لطفا از رمز گذاری کردنش ناراحت نشید

_____________________________________________________________________

جواب به نظرات درباره پست قبل رو تو خود نوشته ها اضافه کردم ... نظراتی هم گفته شده بود که بدون خوندن نوشته گفته شدن و مجبورم تاییدشون نکرده و بالطبع تو نوشته هایی که بدون رمز دیده نمیشن، جواب ندم پس اگه نوشته براتون باز نمیشه و نظری دارید مثل بقیه دوستان تو این پست نظرتون رو بگید.

ممنون

نظرات 15 + ارسال نظر
سحر سه‌شنبه 12 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 02:13 ب.ظ

الان یعنی رمز نمیدی به من؟؟؟!!!!!!

اون عدد رو فقط یک بار و یک جا گفتم اصلا شاید هیچ کسی متوجهش نشده باشه!
اما به هر حال من اشاره ای کردم که کاملا مشخص باشه

سنیور الهام سه‌شنبه 12 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:47 ب.ظ

ها ای که گفتی ینی چه؟!!!

خب آخه فقط یک بار گفتمش دیگه

سنیور الهام سه‌شنبه 12 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:11 ب.ظ

هیچکدوم تاثیر نداشت!!

واااااااااااااااااااااای یعنی رسما از خنده هلاک شدم

NeDa سه‌شنبه 12 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:27 ب.ظ

بدجنس نشو رمزو بگو

خب چی بگم؟ گفتم دیگه، فقط یکبار اون عدد رو گفتم! حالا به بقیه نوشته های طولانی قبلی اکتفا کنی بهتره تا منم به بدجنسی متهم نکنی!

سحر سه‌شنبه 12 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:35 ب.ظ

ااااااااااا که اینطور
خب مثلا که چی حالا !!!!!!!!!
نگو چه کنم ... والا با این رمزاشون ...
ایش

خب چی بگم جز اینکه قبلا یک بار گفتمش! والااااااااااا با این زود رنجیشون

محبوبه سه‌شنبه 12 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:36 ب.ظ

من میدونم ک مانی ب من میگه
آخه من هم خالشم ، هم دوستشم ، هم مادرزنشم
پس مانی بهونه نیار ، دخملمو بهت نمیدمااااااااااااااا

هاهاهاااااااااا خاله جان تهدید اونم این مدلی! داشتیم؟!
راستی دقت کردی این دفعه بالاخره شانسی همزمان آنلاین هستیم

سحر سه‌شنبه 12 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:07 ب.ظ

اوکی پس تست هوشه
باشه
زود رنج هم خودتی

آره یه چیزی تو این مایه ها ... تست حافظه
و زمانیست که آراس قاط می زند

سحر سه‌شنبه 12 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:54 ب.ظ

وایسا آراسی نشونت بدم اون سرش ناپیدا
چهل ستون چهل پنجره
متن مخفی می کنی ... هی وای من
باشه رفتم تو کار کشف رمز مانی داوینچی

هاهاها ببینم می تونی مثل مانی کریستف بشی آراس کریستف

سحر چهارشنبه 13 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:12 ق.ظ

میشه یه راهنمایی بکنی
مثلا اینکه رمزت چندرقمیه
اگه بگی نه خودم باچماغ میزنم تو سر اوباما

فکرکنم یه چیزایی بو بردم!!!!!ولی مطمئن نیستم
.
.
.
.
.
الان به این روش میگن از زیر زبون حرف کشیدن

باور کن دیگه نتونستم ارقام اون اختلاسمون رو روسفید کنم!!!
ااااااا دیدی آئم رو به چه کارهایی وا میداری الان همه فهمیدن اختلاس کار ما بوده

سحر چهارشنبه 13 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:33 ق.ظ

اما به هر حال من اشاره ای کردم که کاملا مشخص باشه

!!!!!!!!!!!!!!!!!!!فقط خودت فهمیدی فکر کنم اشاره ات به چی بوده!!
قربون اشاره ات ... عجبااااااا ... مانی سرکاری نباشه ملت رو گذاشته باشی سرکار
من میتوانم بالاخره کشفش خواهم کرد

اتفاقا خیلی هم واضح بوده
با خودت صد بار یا بیشتر بسته به تاثیر گذاریش، تکرار کن داداش مانی کریستف شده پس من هم می تونم

سحر چهارشنبه 13 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 03:35 ب.ظ

یعنی خودم میام نیوریورک می کشمت
نذار دستم به خون آلوده بشه مانی!!!!
ای ای ای چرا اختلاس رولو دادی آخه حرف تو دهنت نمیمونه هااااااااا

اوه نیای نیویورک که هنوز تظاهراتی که راه اندازی کردم ادامه داره اگه بیای لو میریم و اوباما همچنان سمتش حفظ میشه - می بینی من به خاطر اینکه داداشم از اوباما حالگیری کنه دست به چه خطراتی میزنم حالا به من میگی حرف نگه دار نیستم آقا اصلا میگم بساط تظاهرات رو جمع کنن برن خونه هاشون

محبوبه چهارشنبه 13 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:35 ب.ظ

من ک متوجه نشدم تو آن هستی
بحث رو عوض نکن مانی
ب من نمیگی حداقل ب نامزدت بگو
حالا چون رانی زاد اهل نت نیست تو ب من بگو من بهش حتما ابلاغ میکنم

نه دیگه رانی خودش می دونه یه سری مسائل رو نباید بدونه به توافق رسیدیم از قبل!

سحر پنج‌شنبه 14 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:08 ق.ظ

دراون صورت یه تظاهراتی علیه خودت راه میندازم اون سرش ناپیدا
داری چه خلاف تکی تو نیویورک میکنی که نمیخوای من بیام اونجا گفتم خلافهایی که میکنی باید به استحضار من برسونی بعد خلاف کنی !!!!البته به استحضار خاله ات نه آراس

نه بابا من و تک خوری؟! من عمرا تک خور باشم همه نقشه های شومم رو دو نفره طراحی کردم که آراس هم جزئی از نقشه باشه
خودم هم نیویورک برو نیستم فعلا گرچه بوستون هم کم نداره از تظاهرات نیویورک اما بالاخره باید اینجا رو هم نظم بدم به تظاهرات و بعد برم نیویورک - به آراس بگو همه چیز داره طبق برنامه پیش میره

محبوبه جمعه 15 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:40 ب.ظ

والله رانی ک از دستت ناراحته
میگه ب من ی سری مسائل رو نمیگی ب مامانم بگو

سحر شنبه 23 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 03:32 ب.ظ

مانی جوگیر نشی بری تو تظاهرات بگیرنت
وایسا کنار اصلا دخالت نکن
من تو خانواده یک جمله بسیاااااااار معروف دارم که اولین بار به هشدار دهنده ماشینمون زدم دیدم همه استقبال کردن دیگه به همه می گم در صو.رت نیاز البته
اون جمله اینه
تو کاری که بهت مربوط نیست دخالت نکن
پس تو هم تو این تظاهرات دخالت نکن بچه جان
همون از پشت که همه کاره ای بسه خودت نشی لیدر پس فردا بگیرنت اون وقت باید سند بیستون روبیارم ازادت کنن راستی سند بیستون رو که ..... بیییییییییییییییییییییییییییییب سانسور شد
فکر کنم سند چاه نفت باید بیاریم واسه این آمریکایی های ------- که آزادت کنن
دیگه نفتی نمونده هااااا گرفتنت از سند خبری نیست
منم که اصلا مانی نمیشناسم
گفتم که بعدا نگی نگفتی
رمزم دادی که دادی ندادی هم دیکه ندادی دیگه چیکارت کنم لجبازی و .....
تو دلم بهت یه چیزی گفتم اینجا سانسورش کردم بد اموزی داشت برات تو نیویورک جلوی چهارتا ایرانی با شخصیت می گفتی آبرومون می رفت
اونا که نمیدونن ما بخاطر موقعیتمون باید همه جور زبانی رو بلد باشیم فکر می کنن بی شخصیت هستیم
روشن شدی ؟؟؟ یا باید وصلت کنم به برق شهری بوستون؟؟

تو که دیگه باید داداشت رو بشناسی کل دنیا با سیاست مانی اداره میشه عمرا اگه لو بدم نقشه من بوده که تظاهرات شده من فقط نظاره گر هستم
آره دیگه یه سری مسائل خانوادگی رو نمیشه تو جمع گفت راستی اون قسمت سانسور شده رو آخه از خودت یاد گرفتم!
در ضمن این هم بگم که آمادگی این رو داشته باش اگه در آینده گفتن از ایران اخراج شدی به این دلیل هستش که کل کشور رو به نام شرکامون کردم که سند نفت و بیستون در مقابلش هیچه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد