ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
*** خوشحالم اتفاقی که همین چند دقیقه قبل رخ داد بالاخره رومی رو قانع کرد من مرد رویاهاش نیستم. از این بابت واقعا خوشحالم و براش آرزوی خوشبختی دارم. می دونم روزی می رسه که عشق حقیقی رو پیدا کنه و اون لحظه متوجه میشه اون شخص من نبودم!
*** حالم بده و یک دنیا حرف ناگفته که تصور می کنم تا ابد تو سینه من حبس می مونه!!!
مطمئنم اگه بابا زنده بود الان بهم می گفت مرد باش مانی! اما بابایی پسرت الان فقط نیاز داره باشی و تو آغوشت بگیریش دلش میخواد بدون هیچ حرفی فهمیده میشد!
باورم نمیشه ... همین؟! نه ... باز هم سهم من سکوته ...!
تازه داشتم به زندگی برمیگشتم تصور می کردم موفق شدم اما ... از این پس زندگی به مود زنده بودن برمیگرده!!! شاید روزی هم برسه که بتونم بگم امروز روز منه اما خیلی سخته، حتی تصورش هم سخته! به هر حال ...
پ.ن: اصلا ربطی به اون موضوع که گفتم نداره، اتفاقا برای رومی خیلی خوشحالم تنها دلیلی که باعث شده الان کمی احساس رضایت داشته باشم همینه!
*** دلم برای رویاهای شیرین و ساده آن زمان ها تنگ شده ... این دنیا تلخ است و زهرآلود!
---------------------------------------------------------------------------------
آپدیت: اصلا به ... عمو زکریا رو عشقه
---------------------------------------------------------------------------------
لعنت، هر قدر فریاد زدم، هر قدر ... هیچ تاثیری نداره حتی لحظه ای آروم نشدم! یه لحظه زجه میزنم و فریاد و بد و بیراه لحظه بعد میگم ایرادی نداره مهم نیست این کارها حماقت محضه اما باز هم یادم میاد ... باید راهی برای تسکین پیدا کنم! باید مسیرم رو عوض کنم، باید سخت تر از همیشه بشم!
یعنی همین بود؟!!!
حس شخصی رو دارم که تو یه چهار دیواری بدون روزنه حبس شده و علاوه بر اون دست و پاهاش هم زنجیر کردن و بعد انتظار رهایی داره!
سلام مانی......تنهایی ات قابل درک و توصیف نیست
مراقب خودت باش،امیدوارم به زودی زود همه چی حل شه
متاسفم که ناراحتت کردم اما حتما تا به حال متوجه شدی من هیچ جایی رو ندارم که بتونم توش حرف هام رو بگم جز اینجا!
مهم نیست یعنی میخوام که دیگه مهم نباشه! می دونم مدتی زمان باید بگذره تا عادی بشه و ممکنه من خیلی تغییر کنم اما خب کار دیگه ای از من ساخته نیست!
اینقدر ذوق می کنم تند تند آپ می کنی
این جمله اولم رو باید همون اول می گفتم چون اومدم تو وب ببینم جواب نظرمو دادی بعد دیدم آپ کردی کلی ذوقیدم
اما در مورد رومی عزیز خوشحالم که تونسته منطقی با قضیه کنار بیاد امیدوارم که رومی و هم تو نیمه گمشده اتون رو پیدا کنید
نمی دونم چی شده که دوباره این حس اومده سراغت ولی بازم میگم مثل همیشه ایمان دارم که تو از پسش برمیای
من اسمتو نمیذارم مانی سخت میذارم مانی محکم
این بهتره ه نظرم
امیدوارم به روزی برسی که با اطمینان بگی روز من بود
می دونم که می رسی
موفق باشی مانی
من همیشه گفتم باز هم میگم رومی دختر فوق العاده ایه من از همه نظر روش شناخت دارم که این حرف رو میگم. حرفهاش هم قبول دارم اما از اول هم به خودش و مادر جون گفته بودم، من نمی تونم اونی باشم که انتظارش رو دارن نمی دونم چطور کامل توضیح بدم فقط می تونم بگم هرگز عشق من نبوده و نیست برای من به اندازه زیادی قابل احترام و عزیز هست اما عشقی در بین نبود! تو این مدت خودت شاهد بودی چقدر حس عذاب وجدان داشتم که نمی تونم متقابلا به همون اندازه دوستش داشته باشم!
درسته من باید محکم تر باشم. نباید مثل پسر بچه ها رفتار کنم نباید تصور می کردم این من هستم که بازنده بازی بودم! به قول یکی از دوستهام باید با اون وابستگی شرقی خداحافظی کنم تا زندگی روی خوشش رو بهم نشون بده!
سحر جان مثل همیشه در قبال خوبی هات فقط می تونم بگم ممنونم که هستی
www.gpg.ir
www.iranhakha.com
حتی سایت شما هم برای من تداعی کننده هست!
باید خودم رو از خاطرات رها کنم
تو این شرایط ترجیح میدم ساکت باشم و هیچ حرفی نزنم چون واقعا نمیدونم چی بگم

از وقتی ک متوجه شدم ک تو چ شرایطی هستی بهم ریختم
فقط میتونم بگم ک امیدوارم هرچ زودتر از این حال و هوا بیرون بیای
محبوبه عزیز همین که دوستان خوبی مثل تو، سحر و الهام تو این شرایط درکم می کنید برام دنیایی ارزش داره


در مورد این موضوع هم درسته نتیجه اونطور که می خواستم نشد اما بی توجه به پایان راه، همیشه خاطراتم رو دوست دارم و تو ذهنم می مونه. شاید یه روزی یه جایی آغاز دوباره این قصه باشه! شاید روزگار دوباره بهانه زندگیم رو بهمون برگردوند ... شاید هم این تنبیه جانکاه تا پایان زندگی ادامه داشته باشه و با این حال من به خاطرات و خیال همون رویاها بسنده می کنم...
ممنونم که هستی، ممنونم که درک می کنی و بی توجه به شرایطم باهام همدردی! هرگز محبتت رو فراموش نمی کنم
شاد باشی محبوبه جان