خوب، بد ... زندگی

به دنیای من خوش آمدید

خوب، بد ... زندگی

به دنیای من خوش آمدید

بدون شرح...!

بی مقدمه باید بگم الان دقیقا این حسو دارم:

دلم میخواد زمین هر چه زودتر طی اقدامی دوستانه و مسالمت آمیز(!) میبلعیدم و خلـــــــــــــــــــاص

با مادر جون تماس گرفتم که مثلا خیر سرم بهش یه خبر خوب بدم اما نتیجه افتضاح بود!!!!!!!!!!!!!!!!!! هرگز تصورش رو هم نمیکردم روزی برسه تا این حد احساس حماقت بکنم! به کل فراموش کرده بودم هارد کامپیوتری که اونجاست فرمت نشده!!!!!!!!!!

حالا دیگه همه زندگیم براش رو شده اون هم به شکلی که اصلا فکرش رو نمیکردم رخ بده! تصورش هم ترسناکه چه برسه به حالا که واقعا از تک تک تفکراتم، از تک تک لحظاتی که یا با نوشتن و یا با عکس و صوت و تصویر ثبتشون کردم، مطلع شده

چقدر قبلش خوشحال بودم! اما وقتی ماجرا رو گفت، خنده رو لبم خشکید!!!!!!!!!!!!

به شکل غیر قابل وصفی از حماقت خودم متعجبم!!!!!!!!!! دلم میخواد نامرئی بشم! انگار داره منو می بینه!!!!!! نه، دلم میخواد به کل محو بشم

کلی حرف داشتم بنویسم اما در حال حاضر ..............

دوست داشتن

گاهی بعضی ها با ما جور در می آیند، اما همراه نمی شوند، گاهی نیز آدم هایی را می یابیم که با ما همراه می شوند اما جور در نمی آیند. برخی وقت ها ما آدم هایی را دوست داریم که دوستمان نمی دارند، همان گونه که آدم هایی نیز یافت می شوند که دوستمان دارند، اما ما دوستشان نداریم.

به آنانی که دوست نداریم اتفاقی در خیابان بر می خوریم و همواره بر می خوریم، اما آنانی را که دوست می داریم همواره گم می کنیم و هرگز اتفاقی در خیابان به آنان بر نمی خوریم!

برخی ما را سر کار می گذارند،‌ برخی بیش از اندازه قطعه گم شده دارند و چنان تهی اند و روحشان چنان گرفتار حفره های خالی است که تمام روح ما نیز کفاف پر کردن یک حفره خالی درون آنان را ندارد. برخی دیگر نیز بیش از اندازه قطعه دارند و هیچ حفره ای، هیچ خلائی ندارند تا ما برایشان پر کنیم. برخی می خواهند ما را ببلعند و برخی دیگر نیز هرگز ما را نمی بینند و نمی یابند و برخی دیگر بیش از اندازه به ما خیره می شوند ...

گاه ما برای یافتن گمشده خویش، خود را می آراییم، گاه برای یافتن «او» به دنبال پول، علم، مقام، قدرت و همه چیز می رویم و همه چیز را به کف می آوریم اما «او» را از کف می دهیم!

گاهی اویی را که دوست می داری احتیاجی به تو ندارد زیرا تو او را کامل نمی کنی. تو قطعه گمشده او نیستی، تو قدرت تملک او را نداری. گاه نیز چنین کسی تو را رها می کند و گاهی نیز چنین کسی به تو می آموزد که خود نیز کامل باشی، خود نیز بی نیاز از قطعه های گم شده باشی. او شاید به تو بیاموزد که خود به تنهایی سفر را آغاز کنی، راه بیفتی، حرکت کنی. او به تو می آموزد و تو را ترک می کند، اما پیش از خداحافظی می گوید: "شاید روزی به هم برسیم ...". می گوید و می رود، و آغاز راه برایت دشوار است. این آغاز، این زایش،‌ برایت سخت دردناک است. بلوغ دردناک است، وداع با دوران کودکی دردناک است، ‌کامل شدن دردناک است، اما گریزی نیست. و تو آهسته آهسته بلند می شوی و راه می افتی و می روی. و در این راه رفتن، دست و بالت بارها زخمی می شود اما آبدیده می شوی و می آموزی که از جاده های ناشناس نهراسی، از مقصد بی انتها نهراسی، از نرسیدن نهراسی و تنها بروی و بروی و بروی ...

شل سیلور استاین


تجارب زندگی به من آموخت که

بعضی مواقع باید به تنهایی بجنگم

بعضی مسیرها را باید به تنهایی طی کنم

پس هرگز با تصمیمی احساسی و عجولانه به کسی متصل نشوم!

مهرگان آمد؛ فال همه ایرانیان نیکو باد

امروز 16 مهر ماه است

آغازی نو برای ما ایرانیان

جشن مهرگان

بزرگترین جشن بعد از جشن نوروز برای همه ما ایرانیان

به امید روزی که نسلی ایرانی با ارزش ها و آرمان های ایرانی در این مرز و بوم زندگی کنند و یادمان باشد تک تک ما در این راه مسئولیم چرا که پرورش دهنده نسل آینده در واقع نسل امروز است.

 

جشن مهرگان بر همگان شاد باش

 

و این هم خلاصه ای از جشن مهرگان:

مهرگان بعد از نوروز رده دوم را از نظر اهمیت جشنها دارا میباشد. از آنجا که نوروز آغاز سال جدید میباشد، مهرگان هم آغاز فصل زمستان است. این جشن روز مهر از فصل مهر می باشد (16 مهر). فلسفه این جشن مهم ایرانی به دوران ضحاک باز میگردد. ضحاک و اقوام او مدتهای مدیدی بر ایران حکومت میکردند و عده کثیری از جوانان ایران زمین را به قتل رسانده بودند و مردم از ظلم و جنایات آنان به تنگ آمده بودند. در آن زمان کاوه آهنگر از میان مردم برخاست و با برافراشتن چرم آهنگری خود که بعدها درفش کاویانی نام گرفت رهبری براندازی ضحاک تازی را بر عهده میگیرد و او را با یاری مردم در کوه دماوند زندانی میکنند و به ظلم او پایان میدهند.

به گفته های زیادی در تاریخ، پرچم ایران نیز پس از کاوه آهنگر پدید آمد و درفش کاویانی به پرچم ملی ایرانیان مبدل گردید. سپس با آرا و پشتوانه مردم و کاوه آهنگر، فریدون را بر تخت شاهی ایران نشاندند و ایرانیان زندگی را با آرامش سپری نمودند. گفته شده است که تاج گذاری اردشیر موسس شاهنشاهی ساسانیان مقارن بوده است با جشن مهرگان. زیرا هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان این جشن را از بزرگترین جشنهای ملی میدانستند.

بعدها آغاز فصل مهر و آغاز مدارس را به احترام جشن مهرگان شروع نمودند و آنرا جشن فرهنگی مهرگان نامیدند. ابوریحان بیرونی در کتاب خود درباره جشن مهرگان می نویسد: در روز مهرگان فرشتگان به یاری کاوه آهنگر شتافتند و فریدون را بر تخت شاهی قرار دادند. سپس ضحاک را در کوههای دماوند زندانی نمودند و مردمان ایران را از گزند او آزاد ساختند. بنی امیه با تعصب ضد ایرانی خود که از افراطیون اسلامی بودند ایرانیان را در روز مهرگان وادار میساختند تا هدایای بسیاری به آنها تقدیم کنند. جرجی زیدان در کتاب تمدن اسلامی مقدار این باجها و هدایا را پنج تا ده میلیون درهم ذکر کرده است!

 

جشن مهر و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان

مهر افزا ای نگار مهر چهر مهربان

مهربانی کن به جشن مهرگان و روز مهر مهربانی به

به روز مهر و جشن مهرگان

 

واژه مهر، پیمان و دوستی معنی می‌دهد. در ایران باستان، جشن مهرگان پس از نوروز دارای اهمیت ویژه‌ای بود. دلیل آن، این است که هر دو آغاز فصل‌های سال را نوید می‌دادند. نوروز آغاز تابستان و مهرگان آغاز زمستان را به هر ماه می‌آوردند زیرا در آن زمان سال به دو فصل تقسیم شده بود. فصل اول، تابستان بود که از جشن نوروز شروع می‌شد و هفت ماه ادامه داشت. جشن مهرگان که از روز مهر شروع می‌شد تا شش روز پس از آن ادامه می‌یافت (16 مهر تا 22 مهر ماه) و جشن و شادی بر پا می‌شد.

انگیزه‌ای که به پیدایش جشن مهرگان در تاریخ ایران نسبت می‌دهند پیروزی ایرانیان بر ضحاک ستمگر، به رهبری کاوه آهنگر است که او را در بند آوردند و فریدون را به عنوان رهبر خود برگزیدند. این جشن در روز 16 مهر، روزی که نام روز و ماه یکی بود جشن گرفته می‌شد و مانند نوروز سه جنبه نجومی (طبیعی)، تاریخی و دینی داشت.

از نظر نجومی، مهرگان چند روز پس از اعتدال پاییزی جشن گرفته می‌شد و جشن برداشت محصولات کشاورزی است. از نظر تاریخی، در این روز نیروی داد و راستی به سرکردگی کاوه آهنگر بر ارتش ستمگری ضحاک پیروز شد و فریدون به شاهی رسید. مبارزه راستی و دروغ، داد و ستم در ایران ریشه دینی دارد و همه جشن‌های ملی هم به گونه‌ای این مبارزه و پیروزی نهایی حق بر نا حق را نشان می‌دهد اما در تاریخ، مهرگان این جنبه درخشندگی ویژه ای دارد. از نظر دینی، در فرهنگ ایرانی مهر یا میترا به معنای فروغ خورشید و مهر و دوستی است. همچنین مهر نگهبان پیمان و هشدار دهنده به پیمان شکنان است. هم اکنون زرتشتیان در روز مهر از ماه مهر به آتشکده و نیایشگاه می‌روند، با تهیه خوراک‌های سنتی از یکدیگر پذیرایی می‌کنند و با نیایش و برنامه‌های فرهنگی مانند سخنرانی‌های ملی و آیینی، سرود، شعر و دکلمه جشن مهرگان را با شادی بر پا می‌دارند.


منبع: نامشخص (در بسیاری از سایت ها این متن زیبا رو مشاهده کردم که مشخص نیست چه کسی نویسنده اصلی می باشد)

به احترام آقای تکنولوژی

بسیار مایل بودم مطلبی درباره استیو جابز داشته باشم. کسی که هنر و شخصیتش به تعریف نسل جدیدی از تکنولوژی و دگرگونی جهان کمک کرده است. این شخص صاحب شرکت افسانه ای که همه ما می شناسیم هست، شرکت اپل. و این شرکت کامپیوترهای شخصی، سخت افزار و نرم افزارهای خودش را خود به تنهایی تولید می کند.

این مرد با انرژی نا محدود و شخصیت کاریزماتیک و گیرای خود یک مدیر جذاب و منحصر به فرد به شمار می آید. حتی هنگامی که سعی می کند خیلی معمولی و عادی صحبت کند، سخنانش بسیار زیرکانه است و در سخنوری استعداد خاصی دارد. اغراق نیست که بگوییم استیو جابز برترین مدیر آی تی سال های اخیر بوده است. حتی لباس پوشیدن او منحصر به فرد و در نوع خود بسیار جالب است.

در اینجا متنخبی از بهترین حرفهایی که او زده جمع آوری شده است، درس هایی طلایی که به شما برای موفقیت در زندگی کمک می کند:

 

۱. نوآوری تمایز بین یک رهبر و یک دنبال رو است

نوآوری هیچ گونه مرزی ندارد. تنها مرز فقط تخیل شماست. زمان در اختیار شماست که چه چیز را می خواهید از این جعبه بیرون بیاورید. اگر شما جزئی از یک صنعت رو به رشد هستید، به راه هایی فکر کنید که بیشتر موثر باشید؛ چگونه مشتری پسندتر باشید و اینکه چگونه به سهولت تجارت کنید. اگر شما جزئی از یک صنعت راکد هستید، هر چه سریع تر از آن بیرون آیید قبل از این که خودتان فرسوده شوید، غیر موثر شده و از تجارت خارج شوید. به یاد داشته باشید که طفره رفتن اینجا یک گزینه برای شما محسوب نمی شود، هم اکنون شروع به نوآوری کنید.

 

۲. معیاری از کیفیت باشید. بعضی از افراد در محیط هایی که ممتاز بودن و برتری انتظار می رود استفاده نمی شوند.

هیچ میانبری به برتر بودن نیست. شما باید برتری خودتان را تعهد کنید. از استعدادها و توانایی های خود استفاده کنید و مهارت هایی که بهترین راه را برای جلو انداختن شما از بقیه مهیا می سازد را به کار گیرید. با یک استاندارد بالا زندگی کنید و به جزئیاتی که واقعا باعث تفاوت شما با دیگران می شود توجه کنید. ممتاز بودن و برتری سخت نیست. خیلی ساده همین الان تصمیم بگیرید که ممتاز و برتر باشید و سپس از آن چیزی که زندگی به شما بازتاب می دهد متحیر می شوید.

 

۳. تنها راهی که می توانید کارهای بزرگ انجام بدهید این است که آنچه انجام می دهید را دوست بدارید.

اگر شما هنوز این راه را پیدا نکرده اید، به جستجو ادامه دهید. درمانده نشوید، با تمام وجود از ته قلب خود تلاش کنید، سر انجام شما این راه را پیدا خواهید کرد.

من این را در ۴ کلمه خلاصه می کنم: Do What You Love یا کاری انجام بده که دوستش داری. در جستجوی حرفه و مسیری باشید که به زندگی شما جهت، مقصد و خشنودی می دهد. هدف ها را تشخیص دهید و برای هدف هایی که به زندگی شما معنی و ارزش می بخشد تلاش کنید. این کار فقط به سلامتی روحی و انگیزه داشتن شما کمک نمی کند، بلکه باعث می شود شما در زمان های سختی، احساس بهتری داشته باشید و التیام بخش شما خواهد بود. آیا شما صبح اولین روز هفته از تخت خود می پرید و پیش به سوی پیشرفت و کارهای این هفته می روید؟ اگر پاسخ شما خیر است بیشتر فکر کنید تا دلیلش را پیدا کنید.

 

۴. می دانید که بیشتر غذایی که می خوریم به دست افراد دیگری درست شده است. لباسی را می پوشیم که کسان دیگری آنها را ساخته اند. ریاضیاتی را استفاده می کنیم که اشخاص دیگری آن را توسعه داده اند … منظورم این است که ما به ندرت چیزی را به دست می آوریم. خیلی شگفت انگیز و خارق العاده است وقتی چیزی را خلق می کنید که بر اساس تجربه و دانش بشری باشد.

به صورتی زندگی کنید که از لحاظ اخلاقی منطقی باشد. سعی کنید که در دنیای اطرافتان تغییری حاصل کنید و به سوی بهتری سوق دهید. آن گاه توجیه بهتری برای زندگی خواهید یافت و بهترین مرهم برای ملالت و خستگی به شمار می رود. همیشه کارهای زیادی برای انجام دادن هست. همیشه در مورد کاری که انجام می دهید با دیگران گفت و گو کنید. نصیحت نکنید یا حق به جانب نباشید و یا متعصبانه فکر نکنید همچنین افراد را از بحث دور نکنید. از مثال زدن خجالت نکشید و از هر فرصتی استفاده کنید که به دیگران اجازه دهید بدانند که چه کاری را انجام می دهید.

 

۵. در بودا یک اصطلاح هست به نام “افکار یک نوآموز”. 

بسیار شگفت انگیز است که افکار یک نو آموز را داشته باشید.

نوعی طرز تفکر است که هر چیز را به صورتی که هست می بینید، قدم به قدم و در یک آن به ماهیت هر چیز پی خواهید برد. افکار نو آموز نوعی تمرین عبادت و ریاضت در اعمال به حساب می آید. این فکر هست که باعث تصدیق بلاتصور و چشمداشت، قضاوت و پیش داوری می شود. به افکار یک نو آموز که به مانند یک کودک دنیای اطراف خود را می بیند نگاه کنید، پر از کنجکاوی، شگفتی، بهت و حیرت.

 

۶. ما اساسا معتقدیم که شما تلوزیون نگاه می کنید تا فکر نکنید و زمانی که شما با کامپیوتر کار می کنید، می خواهید فکر کنید

مطالعات آکادمیک در طول دهه های مختلف نشان دهنده این است که تلویزیون اثر مهلکی بر روح و روان انسان دارد. بیشتر بینندگان تلویزیون می دانند که عمل آنها باعث کندی در ذهن و تباهی آن می شود ولی بیشتر زمان خود را جلوی این جعبه می گذرانند. پس تلویزیون را خاموش کنید و سلول های مغزی خود را نجات دهید. اما بسیار محتاط باشید، کامپیوتر هم می تواند باعث از بین رفتن سلول های مغزی شود. سعی کنید صحبتی داشته باشید با شخصی که به مدت ۸ ساعت در روز به بازی های اکشن یا مسابقه ای می پردازد!

 

۷. من تنها کسی هستم که یک چهارم یک بیلیون دلار را در یک سال از دست داده ام … این موضوع خیلی شخصیت ساز است.

اشتباه کردن را برابر با اشتباه بودن ندانید. شخص موفقی وجود ندارد که تا به حال دچار اشتباه یا شکست نشده باشد، افراد موفق اشتباه می کنند و نوع زندگی خود را عوض می کنند یا نحوه عملکرد خود را تغییر می دهند که بتوانند با اشتباه خود رویارویی کنند، پس بار دیگر آن اشتباه را انجام نخواهند داد. آنها اشتباهاتشان را بازگو می کنند تا اخطاری باشد نه اینکه نشانه ناامیدی یا بی کفایتی باشند. اشتباه کردن به این معنا نیست که مثل یک احمق زندگی می کنید.

 

۸. من تمام فن آوری هایم را برای یک بعدازظهر بودن با سقراط معامله می کنم.

در دهه گذشته، کتاب های زیادی از شخصیت های بزرگ تاریخی در کتابخانه های سرتاسر جهان موجود است و سقراط به همراه لئوناردو داوینچی، نیکولاس کوپرنیک، چالز داروین و آلبرت انیشتن قله های الهامات در استقلال اندیشمندان هستند. اما سقراط اولین بود. چیچرو در مورد سقراط می گوید: ”او فلسفه را از آسمان به صورت زنده برای مردمان به زمین آورد.” بنابراین از اصول سقراط در زندگی، کار، یادگیری و روابط خود استفاده کنید. این کار را برای خودتان انجام دهید نه برای سقراط، و ببینید چه قدر درستی، زیبایی و خوبی می توانید به زندگی هر روزه خود وارد کنید.

 

۹. ما اینجا هستیم که تغییری در جهان به وجود آوریم، در غیر این صورت چرا هم اکنون اینجا هستیم؟

شما می دانید که کارهای بزرگی در زندگی می توانید انجام دهید؟ و می دانید که هر زمان که یک فنجان قهوه برای خود می ریزید چقدر این کارهای بزرگ خاک خواهند خورد؟ و قصد دارید قبل از انجام این کارها کمی بیشتر فکر کنید … همه ما با هدیه ای به دنیا آمده ایم که به زندگی بدهیم، هدیه ای برای تمام رؤیاهایمان، رغبت هایمان، احساساتمان و کنجکاوی هایمان. این هدیه در واقع هدف ماست. شما برای انتخاب هدف خود نیاز به هیچ اجازه ای از دیگران ندارید. هیچ رئیسی، معلمی، والدینی یا کشیشی این قدرت را ندارد برای شما تصمیم بگیرد که هدف شما چیست. فقط باید این هدف منحصر بفرد را بیابید.

 

۱۰. زمان برای شما محدود است، پس وقت خود را برای زندگی دیگران تلف نکنید.

در عقاید تعصب آمیز به دام نیافتید. به گونه ای زندگی نکنید که نتیجه افکار افراد دیگری باشید. نگذارید سر و صداهای افکار دیگر باعث شود به صدای درونی خود گوش نکنید. از همه مهم تر، این جرأت را داشته باشید که از قلب خود پیروی کنید. ضمیر ناخودآگاه تنها چیزی است که می داند شما به چه تبدیل خواهید شد. هر چیز دیگر در درجه دوم قرار خواهد گرفت.

آیا شما از زندگی برای به تحقق رساندن رویای دیگران خسته شده اید؟ شک نکنید این زندگی شماست و شما این حق را دارید که هر گونه که می خواهید زندگی کنید. به گونه ای زندگی کنید که شما انتخاب می کنید و شما رئیس خود هستید.

هر یک از این درس ها ممکن است در ابتدا برای گنجاندن در زندگی مشکل به نظر برسد، اما اگر شما مسیر را هموار کنید این درس ها به سادگی برای شما رخ خواهد داد و خواهید دید که چه پیشرفتی در زندگی و عملکرد خود خواهید داشت. پس پیش بروید و این نکات را رعایت کنید.


منبع : vizviz.net

پست قبل!

رمز نوشته پست قبل در واقع عدد نشون دهنده صدقه یک تجربه تو زندگیم هست!!!

لطفا از رمز گذاری کردنش ناراحت نشید

_____________________________________________________________________

جواب به نظرات درباره پست قبل رو تو خود نوشته ها اضافه کردم ... نظراتی هم گفته شده بود که بدون خوندن نوشته گفته شدن و مجبورم تاییدشون نکرده و بالطبع تو نوشته هایی که بدون رمز دیده نمیشن، جواب ندم پس اگه نوشته براتون باز نمیشه و نظری دارید مثل بقیه دوستان تو این پست نظرتون رو بگید.

ممنون